چهارشنبه گذشته رژیم صهیونیستی در میان مذاکرات برای امضای توافقنامه آتشبس با گروههای فلسطینی، با عملیات ترور "احمد الجعبری" و آغاز موشکباران همه جانبه علیه غزه جنگی را آغاز کرد که سه سال پیش در پایان دادن آبرومندانه به آن ناکام مانده بود. با این حمله شاید بتوان نظریه برخی کارشناسان را توجیه کرد که معتقدند رژیم صهیونیستی بدون جنگ نمیتواند به حیات خود ادامه دهد و هر سه سال یک بار باید وارد جنگی جدید شود. جنگ کنونی صرف نظر از ادامه داشتن یا توقف در روزهای آینده بدون ورود نیروهای زمینی صهیونیستها به غزه نکتههای قابل توجهی دارد که بررسی آنها در تحلیل همه جانبه از این جنگ ضروری است.
قطع ارتباط با ایران، هدف اصلی جنگ با حماس
اول: حمله رژیم صهیونیستی به غزه گرچه دور از انتظار نبود، اما نحوه آغاز این جنگ بخشی از اهداف دشمن صهیونیستی و جبهه مخالف محور مقاومت در منطقه و جهان را فاش کرد، انتخاب احمد الجعبری به عنوان اولین طعمه آغاز این جنگ و همچنین سفر شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی امیر قطر به باریکه غزه تنها چند هفته قبل از آغاز این جنگ نشان میدهد که چیزی که باعث تشدید فشارها بر حماس شده، همان مطالباتی بوده که از چند ماه پیش از این جریان خواسته شده و آن همان قطع ارتباط با ایران است، این موضوع را در ترور احمد الجعبری که یکی از مدافعان صریح ادامه ارتباط با ایران بود، می توان دید. رسانههای غربی از چندماه پیش و همزمان با تشدید بحران در سوریه زمزمههای را مبنی بر اختلاف میان ایران و محور مقاوت فلسطین مطرح کرده و با وجود تکذیب های مکرر این موضوع از سوی مقامات حماس هر بار بر آتش این ادعاها دمیدند تا آن را شعله ور نگه دارند، اما همانطور که نزدیک شدن ترکیه به حماس و مشوق های مالی آن نتوانست مقاومت فلسطینی را از ایران دور کند، تهدیدهای قطر و آمریکا نیز در این زمینه کاری از پیش نبرد و حال زمان آن بود که مقاومت فلسطین جواب پایمردی خود را با حملات موشکی بگیرد.
مقاومت غزه و بازدارندگی معکوس
دوم: پنج شنبه گذشته وقتی خالد مشعل از بازدارندگی معکوس محور مقاومت در غزه سخن گفت و تاکید کرد که حالا دیگر این مقاوت غزه است که عامل بازدارندگی در مقابل رژیم صهیونیستی را در اختیار دارد، شاید کمتر کسی این حرف را باور میکرد و بیشتر آن را شبیه به یک رجز سیاسی و نظامی میدانستند. اما وقتی با مرور زمان برگه های غافلگیر کننده نیروهای مقاومت بر اساس الگوی جنگ 33 روزه به صورت تدریجی رو شد، صهیونیست ها و حتی کارشناسان نظامی و سازمان جاسوسی این رژیم معنای واقعی این سخن را دریافتند.
اما معنای این سخن هنگامی درک شد که برای اولین بار در طول جنگ های رژیم صهیونیستی با مقاومت فلسطین مناطقی از قبیل اطراف تاسیسات هستهای دیمونا، تلآویو و قدس شرقی در 85 کیلومتری غزه را هدف موشک باران خود قرار دهند. آنها برای اولین بار موفق شدند یک پهپاد و یک جنگنده رژیم صهیونیستی را بر فراز آسمان غزه سرنگون کنند.
رسانههای رژیم صهیونیستی اعلام کردند که فلسطینیها طی سه روز گذشته به اندازه تمام موشکهای جنگ ۲۰۰۸ به سمت اسرائیل موشک شلیک کردند. علاوه بر اینها شلیک موشک های راهبردی فجر-5 علاوه بر غافلگیری سران نظامی صهیونیست، موجی از وحشت را در میان شهرک نشینان صهیونیست ایجاد کرده است. تمام این عوامل باعث شد که آوی دیختر پنج شنبه شب را ترسناکترین شب صهیونیست ها از زمان موجودیت رژیم صهیونیستی بداند.
به این ترتیب صهیونیستها علاوه بر اینکه در صورت نجات از مهلکه غزه دیگر به فکر حمله مجدد به این منطقه نخواهند افتاد، خیلی زود به فکر راه چارهای افتاده اند تا خود را از باتلاق کنونی نیز نحات دهند، به همین علت دست به دامن مصر شدند تا خیلی زود میانجگریها برای اجرای آتشبس را آغاز کند، بنیامین نتانیاهو در استقبال از این سفر گفت که تا زمان حضور هشام قندیل نخست وزیر مصر در غزه حملات موشکی خود را متوقف خواهد کرد.
سناریوی محدود و باتلاق بزرگ
سوم: زمانبندی حمله به غزه چند روز بعد از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و مدتی قبل از انتخابات پارلمانی در سرزمینهای اشغالی نشان از سیاسی بودن طرح حمله به این باریکه قحطی زده دارد، شاخصها نشان از آن دارد که صهیونیست ها بر خلاف ادعاهای خود طراحی سناریوی حمله محدود را در برنامه های خود داشتند که با گذشت چند روز و راهاندازی ماشین تبلیغاتی و رسانه ای، خود را پیروز این میدان معرفی کنند و مدعی شوند که بازدارندگی از دست یافته خود را به دست آورده اند.
نتانیاهو سعی داشت از این حربه برای پیروزی محور افراطگرا و ائتلاف رو به گسترش خود با آویگدور لیبرمن استفاده کند و بتواند طرف های چپگرا و لیبرال را ناک اوت کند، اما مسأله به طرزی دیگر رقم خورد، با ورود درگیری به سمت اهدافی که صهیونیستها پیشبینی آن را نمی کردند، دیگر پایان دادن به این جنگ از کنترل تلآویو خارج شده و حال این مقاومت فلسطین است که اعلام می کند تا فروپاشی نهایی صهیونیست ها به مبارزه مقدس خود ادامه خواهد داد. به این ترتیب جنگی که صهیونیست ها به عنوان پیک نیک برای اهداف تبلیغاتی و انتخاباتی و در راستای زهر چشم گرفتن از حماس و کاهش موشک های شلیک شده به سرزمین های اشغالی به راه انداخته بودند، به باتلاقی تبدیل شد که نتانیاهو و ائتلاف افراطیاش را به برگه سوخته انتخابات تبدیل کرد و از سوی دیگر بی سابقه ترین حملات موشکی علیه سرزمینهای اشغالی را نیز به همراه آورد. اینجاست که عربها در ضرب المثل معروف خود می گویند که جادوی جادوگر به خودش بازگشت.
قواعد بازی منطقهای به نفع مقاومت تغییر کرد
چهارم: صهیونیست ها از این حمله به دنبال تغییر قواعد بازی خود با محور مقاومت فلسطین بودند، البته باید گفت آنها در رسیدن این هدف خود موفق شدند، اما این موفقیت در جهت عکس پدیدار شد، به این معنی که قواعد بازی نه به نفع رژیم صهیونیستی بلکه در راستای اهداف محور مقاومت تغییر کرد، دلیل اصلی این سخن را باید در نوع عملیات و نوع اهداف انتخابی توسط مقاومت جستجو کرد که از دید اسراییلیها این موضوع نوعی تغییر قواعد بازی از سوی گروههای مقاومت محسوب می شود. استفاده از موشکها با طرازهای کوبندگی متفاوت و بردهای مختلف و استفاده از سکوهای پرتاب موشک متحرک توسط گروههای مقاومت و نوع عملیاتهای ضد اسراییلی را اخیرا تغییر داده است . ضمن آنکه عملیات بر ضد تجمع های نظامی و کاروانهای زرهی ارتش اسراییل نشانگر تلاش مقاومت در تغییر اهداف انتخابی است.
پیروزی مقاومت در عرصه جنگ روانی
پنجم: نکته قابل توجه دیگری که در این درگیری می توان به آن اشاره کرد، این است که مقاومت نه تنها در نبرد نظامی و راهبردی موفق به برتری بر صهیونیست ها و تحمیل توازن جدید بر آنها شد، بلکه در جنگ روانی نیز میدان دار این نبرد نابرابر شد،
در حالی که تا سومین روز این درگیری ها بیش از 24 نفر از شهروندان فلسطینی به شهادت رسیده و نزدیک به 300 نفر نیز زخمی شده اند، اما فلسطینی ها روحیه مقاومت و غرور را از مبارزان غیور خود به خوبی آموخته اند. در بحبوحه جنگ نابرابر غزه و در زمانی که هواپیماهای صهیونیستها به راحتی در آسمان غزه جولان می دهند، زنان و مردان فلسطینی با شنیدن خبر سرنگونی یک جنگنده صهیونیست ها به دست عناصر مقاومت به توزیع شیرینی در خیابانها می پردازند و خیال مبارزان از غیرت جبهه داخلی خود را راحت میکنند، اما در مقابل، تلآویو و قدس که از سی و اندی سال پیش تاکنون رنگ موشک های دشمن و صدای آژیرهای خطر را نشنیده، به گونه ای در اضطراب افتاده که گویی خاک مرده بر آن پاشیدهاند، رسانههای صهیونیستی اعلام میکنند که خیابانهای این شهر خالی از مردم شده و زندگی در آن فلج شده است، هر کسی که توانایی داشته با سفر به خارج از سرزمین های اشغالی یا جاهای امن تر سعی کرده خود را نجات دهد، اما هیچ کس مطمئن نیست که جایی در سرزمین های اشغالی وجود داشته باشد که موشکهای مقاومت به آن نرسد.
عرق فروپاشی بر جبین صهیونیست ها نشست
ششم: سران تلآویو این روزها با حسرت به روزهایی فکر می کنند که یک تنه در برابر شش کشور عربی می ایستادند و آنها را شکست می دادند، اما این رویای شیرین با پرداختن به سیر قهقرایی صهیونیستها در شکست از حزبالله لبنان در سالهای 2000 و 2006 و شکست از مقاومت فلسطین در سال 2009 به کابوسی سخت بدل می شود، بویژه اینکه برخی تحلیلگران پیش بینی می کنند که شکست اسرائیل در جنگ سال 2012 از مقاومت فلسطین سخت تر از شکست سال 2009 خواهد بود، این را معادله های روزهای آغارین این جنگ نیز نشان می دهند، به این ترتیب سران تلآویو امروز حتی قادر نیستند بیم و هراس خود را از آنچه در درون و پیرامون اسرائیل می گذرد، پنهان نمایند. این ناتوانی را در اظهارات ضد ونقیض مقامات این رژیم در مورد ادامه یا توقف جنگ غزه به وضوح میتوان دید.
رژیم صهیونیستی امروز به اندازه ای ضعیف شده که حتی با اصل غافلگیری نیز نتوانست دستاورد قابل توجهی برای خود در جنگ علیه محور مقاومت فلسطین به دست آورد، دلیل آن را نیز میتوان در بحران های تو در توی داخلی در سرزمین های اشغالی، تحولات دراماتیک بیداری اسلامی در اطراف فلسطین و افزایش جایگاه محور مقاومت در منطقه دانست.
از سوی دیگر آمریکا و اروپا به سبب مشکلات اقتصادی و مالی خود نه می توانند و نه میخواهند از صهیونیست ها در ماجراجوییهایش حمایت کنند، با توجه به تمامی این شاخص ها و بررسی موازنه قدرت در طول سه روز اول جنگ میتوان عرق سرد فروپاشی را بر جبین این موجودیت ننگین و نژادپرست در منطقه مشاهده کرد، فروپاشی که دست و پا زدن های سران تلآویو و ریسک های بی مورد و غیر حساب شده آنها نیز نمیتواند سرنوشت حتمی آن را از این رژیم جعلی دور کند. این وعده حتمی الهی در مورد وارثان زمین و وعده سید مقاومت لبنان است که جنگ آینده رژیم صهیونیستی را با فروپاشی این رژیم برابر دانسته است.