رفقای گلم، سلام، میلاد حضرت نور، حضرت زهرا سلام الله علیها و روز مادرو بهتون تبریک میگم. یادش بخیر، یادمه کوچیک که بودم به مادرم می گفتم: مامان چادر نمازت بوی بهشت میده. دوست داشتم دستشو ببوسم ولی یبار خودمو شکستمو برای تشکر ازش کف پاشو بوسیدم. مامانم منو بقل کرد و با هم گریه کردیم. خدا تو زندگی بهم خیلی خیر داده، همشم حس می کنم به خاطر ارادتم به مادر همه ی امت اسلام، حضرت مادر، حضرت زهرا سلام الله علیها و مامانمه، دوستای گلم قدر پدر مادرامونو بدونیم، دستشونو ببوسیم.
نه دلشان میآمد من را تنها بگذارند، نه دلشان میآمد جبهه نروند. این اواخر قبل از رفتنشان هر روز با هم یکی به دو میکردند. شوهرم به پسرم میگفت: «از این به بعد، تو مرد خونهای باید بمونی از مادرت مراقبت کنی.»
پسرم میگفت: «نه آقاجون. من که چهارده سالم بیش تر نیست. کاری ازم بر نمیآد. شما بمونید پیش مادر بهتره»
- پدر جواب داد: اگه بچهای، پس میری جبهه چه کار ؟ بچه بازی که نیست.
- لااقل آب که میتونم به رزمندهها بدم.
دیدم هیچ کدام کوتاه نمیآیند، گفتم «برید، هر دو تاییتون برید.»
داشتم رژه ارتش رو تماشا می کردم که دیدم دارن یگان های بسیجی ارتش، یا همون فرزندان بسیجی ارتشیا رو نشون می دن که از جلوی جایگاه رژه می رن، خیلی برام جالب بود بسیجی هایی که به واسطه پدران نظامیشون از صلابت خاصی برخوردار بودن. این کوچولو که رژه رفت، حالت افرادی که توی جایگاه بودن دیگه از حالت خشک نظامیش بیرون اومد و نظم جایگاه همراه با شادی و خنده بهم خورد! نگاه کنید روحانی داره میخنده، صفوی داره درگوشی و با خنده از ابتکار ارتش میگه، فیروز آبادی داره با لبخند احترام می زاره، وزیر دفاع و اون ارتشی که پشت سر روحانی وایساده هم دارن می خندن، فقط فرمانده ارتش هست که نظمش رو حفظ کرده، تلویزون وابسته های نظامی یا همون جاسوسای رسمی کشورهای خارجی رو هم نشون داد که وقتی اینا رو دیدن انگار بمب اتم دیدن!، همه داشتن یه چیزایی یادداشت می کردن، اصن یه وضی!
ما در مدرسه صداقت درس میخونیم :
ما مردمانی هستیم که
به راحتی به هم دروغ میگیم
ولی بزرگترین معیارمون
برای شروع دوستی، صداقته...!
(مدرسه صداقت) زنگ اول (زندگی مجازی):
یکی دیگه از تحمیل های تکنولوژی جدید اینه که حوصله بسیاری از وسایل
تکنولوژیک رو داریم که ساعتها باهاش وقت بگذرونیم، اما حوصله ارتباط
گیری با آدمهای حقیقی زندگیمون رو نداریم.
در واقع، تکنولوژی خوی و روانمون رو متناسب با خودش، شکل داده. زندگی
تکنولوژیک بسیاری از ارزشهای غیر ضروری و غیر حقیقی روبه ما تحمیل
میکنه که تنها در زندگی مجازی میشه بدان ها رسید و در این میان، فطرت و
نیازهای اصیل انسانی فراموش میشه.
زندگی مجازی مخدری ست، که ما رو از آشفتگیهای زندگی اصیل، دور میکنه.
لذا زندگی مجازی، اعتیاد آوره ومیدونیم که اعتیاد، خسارتهایی رو به همراه داره.
حاصل اعتیاد زندگی مجازی، نابود کردن زندگی حقیقی انسانهاست.
تکنولوژی آمد تا راحت جونمون باشه، اما اگه همین گونه پیش بره بلای جونمون
خواهد شد.
(مدرسه صداقت) زنگ دوم (چت با اشباح مجازی):
در دنیای مجازی، " چت " به عنوان ابزاری قوی برای برقراری ارتباط با
دیگران در دوران فعلی به شمار می رود که بسیار مورد توجه قرار گرفته.
به طوری که جوان ایرانی به خوبی می داند برای ارتباط با آن سوی مرزها از
دریچه اینترنت، بـه جهـانی دسـت مییابد که در آن فاصلهها مفهوم خود را از
دست میدهند.
از جمله نکات مهمی که افراد را به سمت چت روم ها می کشاند، نیازهای افراد
به دوستی و برقراری ارتباط اجتماعی به هر شکل و عنوانی و بدون اینکه هویتش
فاش شود را بر آورده می کند.
بنابراین آزادی زیاد بدون داشتن مسوولیت، در این فن آوری علم، باعث پیامدهای
نا خوشایند خاص خود می شود که اغلب، شاهد آن بوده ایم.
(مدرسه صداقت) زنگ سوم (شعر طنز چتی ):
شدم با چت اسیر و مبتلایش / شبا پیغام می دادم از برایش
به من می گفت هیجده ساله هستم/ تو اسمت را بگو، من هاله هستم
بگفتم اسم من هم هست فرهاد/ ز دست عاشقی صد داد و بیداد
بگفت هاله ز موهای کمندش/ کمان ابروان، قد بلندش
بگفت چشمان من خیلی فریباست/ ز صورت هم نگو البته زیباست
ندیده عاشق زارش شدم من/ اسیرش گشته بیمارش شدم من
ز بس هر شب به او چت می نمودم/ به او من کم کم عادت می نمودم
در او دیدم تمام آرزوهام/ که باشد همسر و امید فردام
برای دیدنش بی تاب بودم/ ز فکرش بی خور و بی خواب بودم
به خود گفتم که وقت آن رسیده/ که بینم چهره ی آن نور دیده
به او گفتم که قصدم دیدن توست/ زمان دیدن و بوییدن توست
ز رویارویی ام او طفره می رفت/ هراسان بود او از دیدنم سخت
خلاصه راضی اش کردم به اجبار/ گرفتم روز بعدش وقت دیدار
رسید از راه، وقت و روز موعود/ زدم از خانه بیرون اندکی زود
چو دیدم چهره اش قلبم فرو ریخت/تو گویی اژدهایی بر من آویخت
به جای هاله ی ناز و فریبا/ بدیدم زشت رویی بود آنجا
ندیدم من اثر از قد رعنا/ کمان ابرو و چشم فریبا
مسن تر بود او از مادر من/ بشد صد خاک عالم بر سر من
ز ترس و وحشتم از هوش رفتم/از آن ماتمکده مدهوش رفتم
به خود چون آمدم، دیدم که او نیست/ دگر آن هاله ی بی چشم و رو نیست
به خود لعنت فرستادم که دیگر/ نیابم با چت از بهر خود همسر
بگفتم سرگذشتم را به شاعر/ به شعر آورد او هم آنچه بشنید
که تا گیرید از آن درسی به عبرت/ سر انجامی ندارد قصه ی چت
(مدرسه صداقت) زنگ چهارم ( پند مجازی و غیرمجازی):
(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَکُونُواْ مَعَ الصَّادِقِینَ )
ای کسانی که ایمان آورده اید از خدا بترسید و همگان با راستگویان باشید.
( آیه 119 /سوره توبه)
(مدرسه صداقت) زنگ آخر( نظر سنجی مجازی):
خودم میگم: جز راست نباید گفت / هر راست، نشاید گفت
دوستان عزیزم...شما چه نظری دارید، آیا صداقت درعالم
مجازی رو تأیید می کنید؟؟؟...لطفاً بفرمایید.
سلام
بخند،بخند دیگه..ببین فرشته ها هم امروز میخندن
امروز رو خیلی دوست دارم واسه همین دوست داشتم شمارم صدا کنم تا 1کوچولو
کنارهم باشیم و بگیم بخندیم
آخه امروز ۲۹/ /139۳ بیست و نوهم فروردین روز ارتشیان همیشه سرافرازه و شد یکی از قشنگترین روزای قشنگ خدا
ازتون ممنونم ک اومدین و دعوتمو قبول کردین..
( اصن از خدا ممنونم که دوستای مهربونی مثل شما رو بم داد )
دوستای عزیز راستی میدونید چرا امروز رو روز ارتش نامیدن؟
حالا۳۵ سالی می شود که ارتش جمهوری اسلامی ایران یک روز از تقویم رسمی کشور را به نام خود می بیند. روزی که برای اولین بار به فاصله حدود ۲ ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، توسط امام خمینی(ره) به نام ارتش نام گذاری شد تا پاسخی مناسب باشد به وفاداری ارتشیان به آرمانهای انقلاب اسلامی. اما چه شد که ۲۹ فروردین به نام ارتش نام گذاری شد؟
ز ۱۹ بهمن ۵۷ و دیدار همافران نیروی هوایی ارتش با امام خمینی(ره) ارتشی ها با سرعت بیشتری به انقلاب اسلامی پیوستند و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، از همان اولین روز ، کار خود را برای دفاع از انقلاب اسلامی ایران شروع کردند.اولین درگیری و نا آرامی در منطقه ترکمن صحرا و در نزدیک مرزهای شوروی(سابق) توسط گروهکهای چپ و مزدوران استکبار با هدف خودمختاری منطقه آغاز شد که با اعزام یگانی از کارکنان داوطلب نیروی زمینی ارتش سرکوب شد. ارتش به سراغ کنترل ناآرامی های سایر مناطق مثل کردستان و آذربایجان غربی رفت. همزمان جنگ روانی علیه ارتش در داخل و خارج کشور به راه افتاده بود و به دنبال آن بود تا ارتش را یک نیروی ضد مردمی و عامل امپریالیسم معرفی کند که همچنان سرکوب مردم را ادامه می داد و بایستی منحل می شد و جای خود را با یک ارتش خلقی یا بی طبقه توحیدی عوض می کرد .
همین جوسازی ها سبب شد تا شهید سپهبد ولی الله قرنی اولین رییس ستاد مشترک ارتش در نامه ای استعفای خود در روزهای اول فروردین ۱۳۵۸ را به امام خمینی (ره) تقدیم کند. شهید قرنی در استعفای خود با شکایت از اقدامات ضد انقلاب و دشمنان خارجی و دخالت های بیجا در امور ارتشچنین نوشته بود: «معاون نخست وزیر انقلاب که خود را واضع مقررات و مالک الرقاب می داند بدون آنکه بداند ارتش چه موقعیت و چه امکاناتی دارد و متأسفانه بدون اینکه حتی اینجانب را طرف مشورت قرار دهد هر روز دستوراتی صادر می نماید که ارتش بایستی شاهد لطمه ای دیگر بر روحیات افسران و افراد خود و افتادن مقداری سلاح و مهمات و مال و منال به دست افراد ناصالح و وابسته به خارجیان باشد و… وزیر دفاع بدون مشورت و نظر خواهی از اینجانب و خارج از وظایف خود می رود و از رادیو و تلویزیون و مطبوعات نسنجیده می گوید که سربازان فروردین مرخص و بالنتیجه تعداد معدودی که از ارتش با خون دل به سربازخانه ها کشانده بود، نگهداری سربازخانه ها را رها کرده و به موطن خود می روند و شب هنگام عناصر توده ای وابسته به سیاستهای خارجی با کامیونها به سربازخانه ها می روند و باقیمانده اسلحه و مهمات را بار کرده و به خارج از شهر می برند… دولت بدون مشورت با ارتش و آگاه ترین مرجع ارزیابی کردستان، نمایندگانی را به آن صفحات می فرستند که با ورود آنها و اولین سخن پراکنی که می کنند مردم را به پادگان مهاباد ریخته و غارت می کنند و در جلوی همین هیأت فرماندة پادگان را گلوله باران می کنند«…
کمتر از یک ماه بعد، سپهبد قرنی توسط گروهک فرقان ترور شد و به شهادت رسید تا علاوه بر آثار جنگ روانی سنگینی که بطور مستقیم و غیر مستقیم توسط دشمنان خارجی، طیف ضدانقلاب، منافقین، حزب توده و عناصر نا آگاه در ارتش جریان داشت، بی انضباطی، سستی و عدم تمکین از فرماندهان نیز به مشکلات ارتش اضافه شود. مشکلات فراوان ارتش سبب شد تا فرماندهان وقت ارتش جمهوری اسلامی ایران با درخواست وقت ملاقات از امام خمینی(ره) برای بیرون رفتن از این وضعیت چاره اندیشی کنند و از امام (ره) بخواهند ایشان فرماندهی خود بر کل نیروهای مسلح را مجدداً اعلام نمایند. تا با استفاده از این حکم حکومتی قوام و انضباط بر ارتش برگردد. امام خمینی نیز (ره) با صدور پیامی تاریخی در تاریخ ۲۹ فروردین سال ۵۸ خطاب به ملت ، سنگ بنای روز ارتش را گذاشتند. دربخشی از پیام امام خمینی(ره) آمده بود:
»روز چهارشنبه ۲۹ فروردین روز ارتش اعلام مىشود. ارتش محترم در این روز در شهرستانهاى بزرگ با ساز و برگ به رژه بپردازند و پشتیبانى خود را از جمهورى اسلامى و ملت بزرگ ایران و حضور خود را براى فداکارى در راه استقلال و حفظ مرزهاى کشور اعلام نمایند.
ملت ایران موظفند از ارتش اسلامى استقبال کنند و احترام برادرانه از آنان نمایند. اکنون ارتش در خدمت ملت و اسلام است و ارتش اسلامى است، و ملت شریف لازم است آن را به این سِمت رسماً بشناسند و پشتیبانى خود را از آن اعلام نمایند. اکنون مخالفت با ارتش اسلامى که حافظ استقلال و نگهبان مرزهاى آن است جایز نیست. ما و شما و ارتش، برادرانه باید براى حفظ و امنیت کشورمان کوشش کنیم و به شرارت اشرار و اختلال مفسدان خاتمه دهیم«.
امام خمینی(ره) در بخش های دیگر پیام خود نیز مشکلات دیگر پیش روی ارتش را نیز مورد توجه قرار دادند تا توطئه های داخلی و خارجی علیه ارتش جمهوری اسلامی ایران را نقش بر آب کنند.
از آن تاریخ به بعد هرسال در سالگرد صدور این پیام، روز ارتش در سراسر کشور جشن گرفته می شود و ارتش در شهرهای مختلف به رژه و نمایش قدرت می پردازد
پاینده و برقرار این ارتشیان دلاور و قهرمان ایران
پس برای همیشه مبارک باد :
دیگه نوبت پذیراییه..
بفرمایین بفرمایین،،
فقط به ترتیب میل کنین تا مزه هاشون قاطی نشه.نوش جون
(خداروشکر مجازی هستینا،مگرنه چقدر باید پیاده میشدمو چقدر شما تو خرج میفتادین)
یارو خیلی گشنه ش بود از پشت شیشه رستوران نگاه میکنه
میبینه یکی داره کباب میخوره!
با انگشت میزنه به شیشه !
یارو میگه :چته ؟
میگه :پیازهم بخور!
دوستان عزیز بهم مشاوره بدید :
به نظرتون بعد از این که فوق لیسانسم رو گرفتم فلافلی بزنم یا آب هویجی ؟ ؟؟؟ !!!
دوستان شما مثل طلا و جواهر هستند،
به دست آوردنشون سخته، ولی نگه داشتنشون سخت تره…
لطفا در حفظ و نگهداری من کوشا باشید!
نمونه سوالهای رایج توی همه ی خونه ها
این تلویزیون بی صاحاب واسه کی روشنه ؟
چی از جون این یخچال بدبخت میخوای ؟
کی لامپ دستشویی رو روشن گذاشته ؟
کی دمپایی دستشویی رو خیس کرده ؟
این موقع شب با کی حرف میزنی ؟
چشمات در نیومد پای این کامپیوترِ کوفتی ؟
کی غذای منو خورده ؟
همیشه وقتی سوار تاکسی میشم
یکی از استرسام اینه که نمیدونم وقت مناسب برای دادن کرایه کِیه ؟
تا میام کرایه بدم همش یارو داره سبقت میگیره یا میپیچه !
اشتیم با مامانم وسایل انباری رو مرتب میکردیم یه دفعه مامانم یه جعبه مدادرنگی ۲۴رنگ قاب فلزی رو از توو کارتون درآورد نگاش کرد و زد زیر خنده!!! گفت: میدونی این چیه؟ اینو خریده بودم هروقت معدلت ۲۰ شد بدم بهت حیف واقعا!!! خاک تو سرت
اعتراف میکنم بچه که بودم یه بار با آجر زدم تو سر یکی از بچه های اقوام , تا ببینم دور سرش از اون ستاره ها و پرنده ها می چرخه یا نه!!!!!
تازه هی چند بارم پشت سر هم این کار و کردم , چون هر چی می زدم اتفاقی نمی افتاد!!!!
مکالمه دو پسر:
پسر اول: چقدر خپل شدی مرتیکه … شبیه خرسای قطبی شدی الاغ…. کمتر بخور ، از صبح تا شب مثل گاو آت و آشغال میخوری معلومه انقدر دایره میشی دیگه …
پسر دوم : خفه شو عوضی. حرف تو زر مفت هم نیست
( محکم تر شدن دوستی بین دو پسر و تموم شدن مکالمه با خنده )
مکالمه دو دختر :
دختر اول: خوشگلم یه مقدار تپل شدی ولی بهت میاد عزیزم …
دختر دوم: تو هم دماغت بعد عمل یه ذره زیادی کوچیک شده ولی بازم خوشگلی نانازم
( از فردای روز مکالمه هیچ رابطه ای بین دو دختر مشاهده نشده)
من هر روز، از خونه که بیرون میزنم رو یه کاغذ مینویسم “امروز قراره بمیرم”
که اگه احیانا مردم، بگن یارو چقد خفن بوده، میدونسته..!
مورد داشتیم که پسره قیافش شبیه دفاع آخر فوتبال دستی بوده
بعد زیر عکسش نوشته : متنفرم از کسایی که جذب زیبایی ظاهری من میشن !
یه سوال …
تو تبلیغات یخچال فریزر همیشه یه کیک دست نخورده تو یخچاله
اصلا مگه همچین چیزی ممکنه ؟
وصیه بابام به من موقع رانندگی
سر کوچه ها یواش تر بپیچ ؛
شاید یکی بی شعورتر از تو پیدا شد که از اونور بیاد
شما هم مثل من وقتی میخواید صدای تلویزیون رو کم و زیاد کنید،
حتما باید عددش رند باشه ؟
سادیسم داریم فک کنم
دقت کردین:مردی در مصر خواب دید سبد پر از گلی در دست دارد
ھراسان به خانه ی یوزارسیف شتافت و تعبیرش را جویا شد،
اشک شوق در چشمان یوزارسیف حلقه زد و گفت: خوش به سعادتت،
سبد کالا به تو تعلق میگیرد
گاهی انقد تو کارام “دس دس” میکنم
که یهو اطرافیانم پا میشن شروع میکنن رقصیدن !
بچه ها حالا نوبت هدیه دادن شماستمیشه1خواهشی کنم ازتون؟
اگ میشه با زبون خودتون و با اسم کوچیکتون 1 دعا حتی کوچیک واسم کامنت بزارین
و تش 1 صلوات بفرستین(آخه شنیدم صلوات 1 تاییدیه محکم واسه برآورده شدن دعاست)
دعاهای خفنم نکنین! ( مثل ..... )
باشه؟..چشم انتظارما
(مثلن 1 نمونه : الهی 1 کار خوب گیرت بیاد.اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم)
خیلی خیلی خوش اومدین
مرسی بچه ها
دوسم دارین دوستون دارم.
خدا هم دوسمون داره..
یٍکی رَفتـــــ مَکٍه،یٍکی رَفتـــــــ فَکهـــ......!
حاجی وَقتی از مَکٍه بَرگَشتــــــــ؛
روی دیوار عَکس دوستشو دید،
بالای عَکســـــــ نٍوٍشته بود:
"شَهیـــــــــــــد نَظَر میکنَد بٍه وَجهــ الله"
~~>دٍلَمـــ بَدجور هَوآی جنوبـــــــ و مَنآطٍق جَنگی رو کَرده :(
ایشاالله 2بارهٍ قسمَت شٍهــــ :(
خُدایآ دَلَمـ رآ که نَه تمــآمـِ زندگیمـ رآ به تو میسپـآرَمـ :(
آبــــــــــــ ! بســـــــوزد دلـــــــت
خــــــــاکـــــــ ! شــود خاک عـــــزا بر ســـرت
بـــــاد ! پریشـــــان شـــــوی
چـــشــــمـ ! الـــــهی که بباری فقــــــط
پــــیــش نـگــــاه شـــما ، مـــــــادر خــورشــــید ســـــــوخـــت …
صــد بـهـــار و صــــد خـــــزان در دیده هــــــای فاطمه
ســــــین نَه ، هــفت آســــمان بـازیچه هـای فاطمه
مــــی خـــــورد بـــــر صـــورتم در بادهای ســال نــو
بـوی اســــپند خــوشی از روضـــــه هـــــای فاطمه
زنــی شـــهید می شــــود ، زنــــی به نام فاطمه
مــــدیــنه زهــــر مــــی شـــود بـــــرای کام فاطمه
دری شکسته می شود ، دو دست بسته می شود
یلـــــی ســـــکوت مــــی کـــند ، به احــترام فاطمه
هیـچ وقتــ نگـو رسیـدم تـہ خـط ...
"اگـر هـم احسـاس ڪردے رسیـدے تـہ خـط"
یادتــ بیـار ڪہ معلـم ڪلـاس اولتــ گفتــ : نقطـہ سـر خـط ...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دلتــ ڪہ گرفتــ ، دیگـر منتــ زمیـלּ را نڪش
اگـر هیچڪس نیستــ ، خدا ڪہ هستــ ...
راه آسمـاלּ بـاز استــ ،
پـر بڪش
او همیشـہ آغوشـش باز استــ ،
نگفتـہ تـو را میخوانـد ...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در مقابـل سختے هـا همچـوלּ جزیـره اے بـاش
ڪہ دریـا هـم نمے توانـد سـرش را زیـر آبــ کنـد ...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
با این ڪہ دنیـا پـر استــ از لبخنـدهایے ڪہ
پشتشـاלּ غـرض و مـرض استــ
امـا لبخـنـد هایے هـم وجـود دارنـد ڪہ
یختــ را آبــ مے ڪننـد ...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خـدا را دوستــ بداریـد
حداقلـش ایـن استــ ڪہ یڪے را دوستــ داریـد ڪہ روزے بـہ او مے رسیـدـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آنانڪہ می داننـد رنـج مے برنـد ،
و آنانڪہ نمے داننـد بـہ دیگـران رنج مے دهنـد ...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
الّلہُـمَّ عجِّـلِِّ لِوَلیِّڪَ الفَـرَج ...
+ دعـاے فـرج بـراے ظہـور آقـا ...
تصمیم راهبردی تولید بنرین داخلی از سویی هم به ارتقاء دانش فنی کارشناسان فنی و دانشگاهی صنعت نفت در زمینه تولید بنزین داخلی و ملی شدن واقعی صنعت نفت کمک میکرد و هم هماهنگ با ایده اقتصاد مقاومتی بوده است.
متأسفانه اخیرا خبری از سوی یکی از مسئولان منتشر شد که کلاً آن طرح متوقف شده است و دولت به وزارت نفت این مجوز را داده است که روزانه 10 میلیون لیتر بنزین وارد کند
. همانطور که تصور میشد راحتترین راه را برگزیده اند و با پول نفت بنزین خارجی وارد میکنند؛ این برنامه با رویکرد اقتصاد مقاومتی که امروزه آن را نصب العین برنامههای اقتصادی کشور قرار گرفته است چه سنخیتی می تواند داشته باشددارد؟
با حفظ استقلال کشور چه ربطی برقرار میکند؟ آیا این میزان مجوز واردات تضمینی دارد که در سالهای بعد به دلیل رشد بیرویه مصرف سوخت در داخل افزایش پیدا نکند؟ آیا برنامهای هست که در کنار این واردات به دانشگاهها و پژوهشگاههای کشور اعتماد کرده و بر روی بنزین پاک سرمایه گذاری و مطالعه کنند تا آرام آرام نیاز کشور به خارج کاسته شود؟ بنظر میرسدطرح تولید بنزین داخلی باید اصلاح می شد نه آنکه تعطیل. به حکم عقل اصلاح روند ها نماد دلسوزی دست اندار کاران و توقف طرح ها نماد بی مسولیتی آنان خواهد بود.
بمب افکنB- 2 تنها هواپیمای نیروی هوایی ایالات متحده است که قابلیت حمل بمب های عظیم و رهاکردن آن بر فراز تأسیسات هسته ای زیرزمینی ایران را دارد. مخزن مهمات 20 فوتی آن توسط یک سیستم GPS هدایت می شود و اعتقاد بر این است که می تواند قبل از انفجار تا عمق 2300 متری در سطوح بتنی نفوذ کند. دیگه من از برنامه های نظامی آمریکا و صرف هزینه های بالا و ... نگم. خب قطعا یکی از گزینه های آمریکا حمله نظامی خواهد بود و تجربه نشان داده که تنها سلاح ما برای مقابله با این تهدید دشمن ، ایمان و اتحاد و ایستادگی عیله دشمن است. دشمن هر زمان متوجه شود که در ایران عزیزمان این گزینه های کم رنگ شده ، یک لحظه را هم برای حمله به ایران تلف نمی کند.
این وسط یک سوال : اونایی که دوست دارند با انجام یه کاریی و اعلام یه سری برنامه و ... مردم ما رو دلسرد و ایمانشان رو ضعیف و اتحاد بین شون رو به هم بزنند ، به نظرتون کدوم طرفی هستند ؟ اونایی که دارند در مقابل تهدیدات پوشالی دشمن یک قدم یک قدم عقب می رند و در عوضش دشمن داره همین طور هله وهله کنان جلو میاد ، خدمت می کنند و یا خیانت ؟ آیا از نظر عقلایی درسته پیشرفت های که با خون متخصص های ما آبیاری شده متوقف کنیم ولی آنها همچنان بسازن و بتازند بعید مدانم کسی دلسوز کشور و انقلاب باشد مسحور القاات حریف نشده باشند از این وضیعت مسرور باشد
یادمون باشه که دشمن هوشیار و بیداره ، پس آقایونی که در خواب غفلت بسر می برند لطفا بیدار شید...
امیر پوردستان در سخنان پیش از خطبه نماز جمعه تهران: مسئولان نظام اجازه دهند طومار گروهک های تروریستی را در هم می پیچیم/ غافلگیر نمی شویم
امیر احمدرضا پوردستان فرمانده نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران در سخنرانی پیش از خطبه نماز جمعه تهران ضمن تبریک 29 فروردین و روز ارتش گفت:
ادامه مطلب ...پایگاه اطلاع رسانی KHAMENEI.IR در آستانه سالروز شهادت امیر سپهبد شهید علی صیاد شیرازی، گزیده ای از بیانات رهبر انقلاب اسلامی درباره این شهید بزرگوار را منتشر کرد:
ادامه مطلب ...