شبکه خبری خلیج همیشه فارس

این شبکه خبری در راستای نشر اخبار و مطالب نو برای ارتقاء بصیرت کاربران در فضای مجازی فعالیت می نماید

شبکه خبری خلیج همیشه فارس

این شبکه خبری در راستای نشر اخبار و مطالب نو برای ارتقاء بصیرت کاربران در فضای مجازی فعالیت می نماید

بازخوانی فتنه 88 حلقه ماسونی لندن و انحرافات عقیدتی


"محسن کدیور"،"اکبر گنجی"،"عطاء الله مهاجرانی"،"عبدالعلی بازرگان" و "عبدالکریم سروش" افرادی بودند که پس از متشنج شدن فضا در کشور، در رویکردی فرصت طلبانه، خود را اتاق فکر جنبش کذایی سبز نامیدند و حلقه ماسونی لندن و وب‌سایت نیمه تعطیل جرس را تاسیس کردند. 

 

به گزارش‌خبرنگار سیاسی باشگاه خبرنگاران، در آستانه سالروز حماسه باشکوه 9 دی که تجلی بصیرت و ولایتمداری امت انقلابی ایران اسلامی است، بر آن شدیم تا به بازخوانی وقایع و حوادث فتنه 88 بپردازیم؛ بازخوانی‌ای که شاید گوشزدی باشد برای افرادی که تحت هر عنوانی، خود را به تجاهل می‌زنند و سعی دارند با غسل تعمید فتنه گران، غبار فراموشی را نسبت به فتنه 88 بر اذهان مردم بپاشند.

 
در این گزارش به نقش افرادی می‌پردازیم که در جریان فتنه 88 در آن سوی مرزها به استخدام رسانه‌ها و سازمان‌های جاسوسی غرب درآمده بودند و در نهایت به وطن فروشی و خیانت علیه منافع و مصالح ملی ایرانیان اقدام می‌کردند.



حلقه ماسونی لندن

 
در نخستین روزهای فتنه 88 که فتنه‌گران با دستورالعمل ارسالی از اندیشکده‌های غربی، شعار تقلب را به رمز آشوب‌ها و هنجارشکنی‌های خود تبدیل کرده بودند، مدعیان دروغین اصلاح طلبی که در خارج از کشور به سر می‌بردند، با حمایت مالی سرویس‌های جاسوسی بیگانه، به منظور تاثیرگذاری و خط دهی به فتنه گران اقدام به راه اندازی حلقه‌ها و شبکه‌های رسانه ای کردند.

 

"محسن کدیور"،"اکبر گنجی"،"مهاجرانی"،"عبدالعلی بازرگان" و "عبدالکریم سروش" افرادی بودند که پس از متشنج شدن فضا در کشور، در رویکردی فرصت طلبانه، خود را اتاق فکر جنبش کذایی سبز نامیدند و حلقه ماسونی لندن و وب‌سایت نیمه تعطیل جرس را تاسیس کردند.



 
افراد مزبور که زمانی در درون حاکمیت تعریف می‌شدند، پس از اغوا شدن توسط جریان‌ روشنفکرنما، دچار استحاله شدند و خود را دگراندیش نامیدند و به استخدام رسانه ها و سرویس‌های جاسوسی بیگانه درآمدند.



کدیور، از علاقه به فرقه ضاله بهاییت تا مضحک خواندن حکم امام خمینی(ره)

 
محسن کدیور که در دوران اصلاحات، به سمت ریاست انجمن دفاع از آزادی مطبوعات منصوب شده بود و در روزنامه‌های زنجیره‌ای به نوشتن مقالات تشکیکی علیه مبانی و متون فقهی می‌پرداخت، پس از افروخته شدن آتش فتنه 88، به خارج از کشور گریخت و به قوای رسانه‌ای خارج نشین ملحق شد.


 
توجیه هنجارشکنی‌ها و اقدامات ضد ارزشی فتنه گران 88، یکی از وظایفی بود که به کدیور محول شده بود؛ در راهپیمایی روز قدس سال 88 که مردم ایران اسلامی به سیاق سال‌های گذشته با زبان روزه به میدان‌ها و معابر اصلی شهرها رفته بودند تا علیه متجاوزین کود‌کش صهیونیستی و حامیان غربی آن‌ها  شعار سر دهند، فتنه گران نیز به میدان آمدند و با وقاحت تمام، شعاردیکته شده از طرف رادیو اسرائیل یعنی "نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران" را سر دادند.

 

 در همین زمان بود که کدیور بعنوان پادوی رسانه‌ای تازه به خدمت گرفته شده، به صحنه آمد و با انکار فیلم‌های مستند موجود، اعلام کرد تظاهرکنندگان سبز چنین شعاری را سر نداده‌اند؛ در واقع عمق انزجار مردم مسلمان و حق طلب ایران از شعار وقیحانه فتنه گران در روز قدس سال 88 به حدی بود که گردانندگان خارج نشین فتنه تصمیم گرفتند فردی ملبس به لباس روحانیت همچون کدیور را برای تلطیف اوضاع به خدمت گیرند.

 

کدیور که در سال‌های اخیر علاقه وافری به فرقه ضاله بهاییت پیدا کرده است و در مقالات و سخنرانی‌های خود جانبداری از این فرقه دست ساخته استعمار را یک فریضه می‌انگارد، بنا بر اسناد متقن و معتبر تاکنون دو بار به سرزمین های اشغالی سفر کرده و ضمن دیدار با مقامات کودک کشی صهیونیستی، نسخه‌های تجویزی آن‌ها را نیز دریافت کرده است.



 
کدیور پس از فتنه 88، جایگاه خود را بعنوان تئوریسین و ایدئولوگ جنبش برانداز مستحکم کرد و در این راستا به طراحی و ارائه هر چه بیشتر نظرات ساختارشکنانه و التقاطی مبادرت ورزید؛ کدیور در یکی از نظرات مذکور، به تخطئه و هجمه‌پراکنی علیه اصل ولایت فقیه پرداخت و ولایت مطلقه و حتی مقیده فقیه را منافی با مردم سالاری دانست.

 

البته کدیور که زمانی در مصاحبه با سایت اینترنتی اشپیگل آرزوی سقوط نظام جمهوری اسلامی را کرده بود،دارای نظراتی محیرالعقول در حوزه مسائل فقهی نیز هست، این روحانی نما  که خود را مفتخر به تلمذ در پیشگاه منتظری می‌داند، ضمن جایز دانستن مصافحه با زنان اجنبی، حجاب مورد نیاز برای زنان جامعه امروز را از گردن تا زانو می‌داند.

 

انحرافات عقیدتی و لغزش‌های فکری کدیور تا آن جا پیش رفته است که این روحانی نما، حکم الهی امام خمینی(ره) مبنی بر ارتداد سلمان رشدی را مضحک می‌داند و آن را هم‌ ردیف اقدامی تروریستی قلمداد می‌کند.

 

پوشیدن یا نپوشیدن لباس روحانیت، همواره دغدغه روحانی نماهایی بوده است که از اصول و مبانی فقه و شریعت روی گردانده‌اند و به اصطلاح وارد جرگه نواندیشان دینی شده‌اند؛ اما کدیور برای حل مشکل مذکور به راهکار جالبی دست زده است؛ بگونه‌ای که وی در بخش فارسی سایت شخصی خود، تصویری با لباس روحانیت، بارگذاری کرده است و در بخش انگلیسی آن، تصویری با کت و شلوار و به اصطلاح آکادمیک گذاشته است؛ در واقع کدیور با رفتاری مزورانه بر آن است تا آرا و افکار التقاطی و انحرافی خود را بر بدنه افکار عمومی تزریق کند و در این راه، او میان مخاطبین متشرع و مخاطبین منورالفکر تفکیک قائل شد است. 



 

اکبر گنجی، از تندروی‌های اوایل انقلاب تا دفاع از همجنسگرایی



اکبر گنجی، یکی از افرادی است که نامش مترادف با افراط و تندروی است؛ وی در اوایل انقلاب با اقدامات متحجرانه و رادیکال خود، برای بچه حزب‌ اللهی‌ها و متدینین دردسر ایجاد می کرد و موجبات برخی سوء تفاهمات را نسبت به نیروهای انقلابی در اذهان مردم ایجاد می‌کرد.

 





 محمدحسین صفارهرندی وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی در این باره چنین می‌گوید: "اکبر گنجی که امروز ادعا آزاد اندیشی می‌کند، آن روزها دنبال دخترهایی می‌گشت که چند تار مو از زلف‌شان بیرون زده و به روی آن‌ها اسید می‌پاشید و این‌که به او اکبر پونز می‌گفتند برای این بود که به پیشانی دخترهای جوانی که پوشش متفاوتی داشتند پونز می‌چسباند".



گنجی که در نخستین سال پیروزی انقلاب به عضویت واحد عقیدتی سپاه پاسداران درآمده بود، در سال 63، از سپاه پاسداران اخراج شد، علت این امر مخالفت صریح او با سیاست ادامه جنگ بود که مورد تایید امام خمینی(ره) قرار گرفته بود.



گنجی در اواسط دهه 80 پس از آزادی از زندان، به خارج از کشور گریخت و مورد استقبال نهادهای به ظاهر حقوق بشری قرار گرفت.



گنجی که در دوران اصلاحات با قلمفرسایی در نشریات زنجیره‌ای و شرکت در کنفرانس‌های داخلی و خارجی ( همچون کنفرانس برلین) انواع و اقسام اتهامات و توهین‌ها را نثار مقامات و مسئولان جمهوری اسلامی کرده بود، پس از رسیدن به فرنگستان، به پاس هجمه‌پراکنی‌های خود علیه نظام اسلامی، در معرض تعریف‌ها و تمجیدهای بی‌پایان شخصیت‌های غربی قرار گرفت و جوایزی بسیاری همچون "قلم طلایی" ، "درفش نقره‌ای"، "فریدمن"  و "جان همفری" را نیز درو کرد. 


 

 


 

گنجی پس از آغاز فتنه 88، در رسانه‌های ضد انقلاب حضور پررنگ‌تری یافت و به لقلقه نظرات و ایده‌های الحادی و ساختارشکنانه خود در زمینه دین و سیاست پرداخت.

 

 




گنجی که همزمان با فتنه 88، کسب و کارش در سایت‌های ضد انقلاب رونق گرفته بود، برای دریافت جوایز نقدی بیشتر از کشورها و سازمان‌های غربی متخاصم با نظام اسلامی، به تقلید از افرادی چون سروش و کدیور، تخطئه و توهین به اصول اساسی دین مبین اسلام را در دستور کار خود قرار داد.



وی طی مجموعه مقالاتی تحت عنوان "قرآن محمدی"، وحیانی بودن قرآن را انکار کرد؛ عملی که موجب شد برخی از مراجع عظام، حکم ارتداد او را صادر کنند.



البته اقدامات دین ستیزانه گنجی تنها به مقالاتش در انکار کتاب آسمانی قرآن محدود نماند، بلکه وی اصل معاد، معصومیت ائمه هدی و وجود مبارک امام زمان(عج) را نیز منکر شد، وی در مقاله‌ای تحت عنوان "امام زمان به چه کار فقها می‌آید"، چنین نوشت:"تاکنون حتی یک دلیل بر وجود موجود مقدس و معصومی با عمر بیش از هزار و دویست سال اقامه نشده و اساساًاقامه شدنی نیست".



گنجی که پس از گسترش دامنه گستاخی‌های خود به حریم دین، با کف و سوت بیشتر و حقوق مکفی‌تری از جانب ولی‌نعمتان غربی‌اش مواجه شده بود، برای دلربایی بیشتر، به ساحت همجنسگرایان هم ورود کرد و حکم شریعت اسلام در خصوص مجازات همجنسگرایان را باطل دانست و عمل قبیح و رذیلانه همجنسگرایی را عملی انسانی خواند.



گنجی که در دوران حضورش در اروپا و آمریکا، بارها به دست بوسی تئوریسین‌های نولیبرالی همچون "ریچارد رورتی" و "یورگن هابرماس" رفته است، در ایام فتنه 88، علاوه بر حضور پررنگ در شبکه‌های تلویزیونی و سایت‌های ضد انقلاب، بعنوان پیاده نظام در تظاهرات فتنه گران خارج نشین نیز شرکت می کرد.

 

 




البته گنجی نیز در طول این سال‌ها که در اروپا و آمریکا علیه جمهوری اسلامی به پمپاژ دروغ و تهمت اشتغال دارد، هیچگاه مورد وثوق و اعتماد دوستان اپوزیسیونی‌اش قرار نگرفته است؛ وی هر از چند گاهی از جانب نیروهای اپوزیسیون در مظان اتهام همکاری با وزارت اطلاعات قرار می‌گیرد، امری که باعث می شود گنجی از کوره دربرود و برای اثبات ضد انقلاب و سکولار بودنش هر روز نظراتی ساختارشکنانه‌تر و گستاخانه‌تر ارائه کند.



عطاء‌الله مهاجرانی؛ از اغواء زنان تا ماجرای مفتضحانه اسب تروآ



مهاجرانی  که در دولت هاشمی رفسنجانی سمت معاونت پارلمانی رئیس جمهور را برعهده داشت و در دولت اول خاتمی متصدی وزارت فرهنگ بود، در سال 83 از کشور گریخت؛ علت فرار وی، شکایت‌ زنانی بود که مهاجرانی با اغوا، آن‌ها را بصورت غیر‌ثبتی صیغه کرده بود و از پرداخت نفقه آن‌ها سرباز می‌زد.



 بعد از فرار مهاجرانی از ایران تقریبا خبر چندانی از او در رسانه‌ها نبود؛ اما حوالی انتخابات ریاست جمهوری دهم به تدریج سر و کله او این بار در قامت یکی از حامیان میرحسین موسوی پیدا شد.



25 دی ماه سال 1388 بود که گروه 5 نفره عطاءالله مهاجرانی، محسن کدیور، اکبر گنجی، عبدالعلی بازرگان و عبدالکریم سروش، به عنوان "اتاق فکر جنبش سبز" اعلام موجودیت کردند و این مأموریت آنان از سوی موسوی، خاتمی و کروبی نیز تکذیب نشد.

 

 




مهاجرانی در ایام فتنه 88 علاوه بر عضویت در حلقه 5 نفره لندن و قلمفرسایی در سایت جرس، با شبکه بی بی سی فارسی نیز همکاری تنگاتنگی را برقرار کرد؛ البته برخی اسناد هم حاکی از حضور وزیر مستعفی دولت اصلاحات در جلسات میز ایران سرویس جاسوسی خارجی انگلیس MI6 است.



مهاجرانی که از فروکش کردن تظاهرات غیرقانونی فتنه گران پس از حماسه 9 دی به شدت سرخورده شده بود در مصاحبه با تلویزیون BBC فارسی گفت: باید از هر فرصتی برای نابودی دولت برخاسته از رأی ملت استفاده کرد و این کار را باید از طریق نافرمانی‌های مدنی، اعتصابات و برگزاری راهپیمایی دنبال نمود.



البته مهاجرانی هیچگاه نتوانست خشم خود از راهپیمایی میلیونی مردم در روز 9 دی و اعلام انزجار امت بیدار ایران اسلامی از فتنه گران را کتمان کند، وی چند روز پس از 9 دی ماه 1388، میهمان BBC فارسی شد و ادعا کرد: "اگر اینها راست میگویند و مردم زیادی 9 دی آمده بودند برای راهپیمایی، پس چرا یک بار هم با هلیکوپتر از آن‌ها فیلمبرداری نکردند و نشان ندادند"؛ جالب اینجا بود که بیشترین تصاویر پخش شده از 9 دی در صداوسیما، صحنه‌هایی بود که با هلیکوپتر فیلمبرداری شده بود.



اما صحنه گردانی‌‎های رسانه‌ای مهاجرانی تنها به واکنش او به حماسه 9 دی ختم نشد، بلکه نامبرده در روزهای نزدیک به 22 بهمن 88، به همراه ابراهیم نبوی مبتذل نویس نشریات زنجیره ای در دوران اصلاحات، طرح مفتضحانه اسب تروآ را ارائه کرد.

 

 




مهاجرانی که گویا در دوران اقامت در لندن به شدت تحت تاثیر حماسه‌ها و اساطیر مغرب زمین قرار داشت، در آستانه 22 بهمن 88، به مخالفان و فتنه‌گران پیشنهاد کرد تا برای جلوگیری از خلق حماسه دیگری همچون 9 دی، در روز 22 بهمن با مخفی کردن چماق‌های خود در زیر پالتوها، به میدان آزادی بیایند و با تصرف آن میدان، انقلابی! را خلق کنند؛ این ایده مهاجرانی به حدی خیال پردازانه و اعوجاجی بود که گروه‌های مختلف اپوزیسیون از همان ابتدا به تمسخر و استهزاء مهاجرانی و طرحش پرداختند.



البته فعالیت مهاجرانی در فتنه سبز تنها به اقدامات رسانه‌ای محدود نماند، بلکه وی طی یک تقسیم کار، مسئولیت تامین منابع مالی و تبلیغاتی قتنه گران خارج نشین را نیز برعهده گرفت.



میانه‌های سال 92 بود که خبر رفت و آمد مهاجرانی به دربار پادشاه و ولیعهد آل سعود رسانه‌ای شد، حتی تصویری نیز از حضور مهاجرانی در بزم پادشاه آل‌سعود در کاخ جده نیز در خروجی خبرگزاری‌ها قرار گرفت؛ نکته جالب اینکه، مهاجرانی در این مهمانی تنها نبود و "علیرضا نوری زاده" پادوی رسانه‌های ضد انقلاب نیز او را همراهی می‌کرد.

 

 




حضور مهاجرانی در بزم پادشاه سعودی و کف زدن های او برای سخنان این پادشاه مرتجع، موجب واکنش سایر گروه های اپوزیسیون شد، گروه هایی که به توانایی مهاجرانی برای دریوزگی از دربار آل سعود و دریافت دلارهای نفتی سعودی توسط وزیر فرهنگ دولت اصلاحات حسادت می‌کردند.



البته شاید این روزها که آل سعود با افزایش تولید نفت، قیمت طلای سیاه را در بازارهای جهانی کاهش داده است تا ایران و چند کشور مستقل دیگر را در مخمصه قرار دهد، بهتر باشد مهاجرانی سفر دیگری را به ریاض یا جده ترتیب دهد و ضمن دست بوسی مجدد پادشاه سعودی برای تحرکات بیشتر علیه نظام جمهوری اسلامی ایران نقشه بکشند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد