ما در مدرسه صداقت درس میخونیم :
ما مردمانی هستیم که
به راحتی به هم دروغ میگیم
ولی بزرگترین معیارمون
برای شروع دوستی، صداقته...!
(مدرسه صداقت) زنگ اول (زندگی مجازی):
یکی دیگه از تحمیل های تکنولوژی جدید اینه که حوصله بسیاری از وسایل
تکنولوژیک رو داریم که ساعتها باهاش وقت بگذرونیم، اما حوصله ارتباط
گیری با آدمهای حقیقی زندگیمون رو نداریم.
در واقع، تکنولوژی خوی و روانمون رو متناسب با خودش، شکل داده. زندگی
تکنولوژیک بسیاری از ارزشهای غیر ضروری و غیر حقیقی روبه ما تحمیل
میکنه که تنها در زندگی مجازی میشه بدان ها رسید و در این میان، فطرت و
نیازهای اصیل انسانی فراموش میشه.
زندگی مجازی مخدری ست، که ما رو از آشفتگیهای زندگی اصیل، دور میکنه.
لذا زندگی مجازی، اعتیاد آوره ومیدونیم که اعتیاد، خسارتهایی رو به همراه داره.
حاصل اعتیاد زندگی مجازی، نابود کردن زندگی حقیقی انسانهاست.
تکنولوژی آمد تا راحت جونمون باشه، اما اگه همین گونه پیش بره بلای جونمون
خواهد شد.
(مدرسه صداقت) زنگ دوم (چت با اشباح مجازی):
در دنیای مجازی، " چت " به عنوان ابزاری قوی برای برقراری ارتباط با
دیگران در دوران فعلی به شمار می رود که بسیار مورد توجه قرار گرفته.
به طوری که جوان ایرانی به خوبی می داند برای ارتباط با آن سوی مرزها از
دریچه اینترنت، بـه جهـانی دسـت مییابد که در آن فاصلهها مفهوم خود را از
دست میدهند.
از جمله نکات مهمی که افراد را به سمت چت روم ها می کشاند، نیازهای افراد
به دوستی و برقراری ارتباط اجتماعی به هر شکل و عنوانی و بدون اینکه هویتش
فاش شود را بر آورده می کند.
بنابراین آزادی زیاد بدون داشتن مسوولیت، در این فن آوری علم، باعث پیامدهای
نا خوشایند خاص خود می شود که اغلب، شاهد آن بوده ایم.
(مدرسه صداقت) زنگ سوم (شعر طنز چتی ):
شدم با چت اسیر و مبتلایش / شبا پیغام می دادم از برایش
به من می گفت هیجده ساله هستم/ تو اسمت را بگو، من هاله هستم
بگفتم اسم من هم هست فرهاد/ ز دست عاشقی صد داد و بیداد
بگفت هاله ز موهای کمندش/ کمان ابروان، قد بلندش
بگفت چشمان من خیلی فریباست/ ز صورت هم نگو البته زیباست
ندیده عاشق زارش شدم من/ اسیرش گشته بیمارش شدم من
ز بس هر شب به او چت می نمودم/ به او من کم کم عادت می نمودم
در او دیدم تمام آرزوهام/ که باشد همسر و امید فردام
برای دیدنش بی تاب بودم/ ز فکرش بی خور و بی خواب بودم
به خود گفتم که وقت آن رسیده/ که بینم چهره ی آن نور دیده
به او گفتم که قصدم دیدن توست/ زمان دیدن و بوییدن توست
ز رویارویی ام او طفره می رفت/ هراسان بود او از دیدنم سخت
خلاصه راضی اش کردم به اجبار/ گرفتم روز بعدش وقت دیدار
رسید از راه، وقت و روز موعود/ زدم از خانه بیرون اندکی زود
چو دیدم چهره اش قلبم فرو ریخت/تو گویی اژدهایی بر من آویخت
به جای هاله ی ناز و فریبا/ بدیدم زشت رویی بود آنجا
ندیدم من اثر از قد رعنا/ کمان ابرو و چشم فریبا
مسن تر بود او از مادر من/ بشد صد خاک عالم بر سر من
ز ترس و وحشتم از هوش رفتم/از آن ماتمکده مدهوش رفتم
به خود چون آمدم، دیدم که او نیست/ دگر آن هاله ی بی چشم و رو نیست
به خود لعنت فرستادم که دیگر/ نیابم با چت از بهر خود همسر
بگفتم سرگذشتم را به شاعر/ به شعر آورد او هم آنچه بشنید
که تا گیرید از آن درسی به عبرت/ سر انجامی ندارد قصه ی چت
(مدرسه صداقت) زنگ چهارم ( پند مجازی و غیرمجازی):
(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَکُونُواْ مَعَ الصَّادِقِینَ )
ای کسانی که ایمان آورده اید از خدا بترسید و همگان با راستگویان باشید.
( آیه 119 /سوره توبه)
(مدرسه صداقت) زنگ آخر( نظر سنجی مجازی):
خودم میگم: جز راست نباید گفت / هر راست، نشاید گفت
دوستان عزیزم...شما چه نظری دارید، آیا صداقت درعالم
مجازی رو تأیید می کنید؟؟؟...لطفاً بفرمایید.
در سال های اخیر نفوذ روز افزون فضای سایبر در زندگی تمام ابناء بشر به دلایلی همچون پایین بودن هزینه استفاده از آن، افزایش چشم گیر بهره وری، نداشتن حد یقف در بسیاری از سطوح اجتماعی و نامتقارن بودن در آسیبپذیری موجب شده دول مختلف در دوران کنونی، این فضای قدرتمند را به عنوان یکی از مهترین شقوق حکومت خود مد نظر قرار دهند.