روزی مردی برای خود خانه ای بزرگ و زیبا خرید که حیاطی
بزرگ با
درختان میوه داشت. در همسایگی او خانه ای قدیمی بود
که صاحبی
حسود داشت که همیشه سعی می کرد اوقات او را تلخ
کند و با
گذاشتن زباله کنار خانه اش و ریختن آشغال آزارش
می
داد
یک روز
صبح خوشحال از خواب برخاست و همین که به
ایوان
رفت دید یک سطل پر از زباله در ایوان است. سطل را تمیز
کرد ،
برق انداخت و آن را از میوه های تازه و رسیده حیاط خود
پر کرد
تا برای همسایه ببرد .وقتی همسایه صدای در زدن او را
شنید
خوشحال شد و پیش خود فکر کرد این بار دیگر برای دعوا
آمده است
. وقتی در را باز کرد مرد به او یک سطل پر از میوه
های تازه و
رسیده داد و گفت :1
هر کس آن چیزی را با
دیگری
قسمت می کند
که از آن بیشتر دارد
سلام حاجی دیگه به ما سری نمی زنی ؟
حاجی لوگوی های سایت و وبلاگم رو و نوای را صلاح دونستی توی وبت قرار بده ممنوم میشم .
نوای ای حسرت جان و تنم
<!-- Nasr19.ir--><br> <script language="javascript" src="http://sound.nasr19.ir/index.php?id=2&mp3=http://www.mardomsalam.ir/up/uploads/1390872728.mp3&as=1&ar=1"></script><br><a href="http://mouoode.ir" target="_blank" >موعود </a><!-- Nasr19.ir--><br>
کد لوگو ها روی سایت هست حاجی
ازکوزه .............