شواهدی وجود دارند که نشان میدهند آمریکاییها در هفتههای اخیر به این نتیجه رسیده بودند که «زمان بسیار کمی» برای اسقاط نظام سوریه در دست دارند و اگر وارد نشوند هیچ گاه دیگر نمیتوانند وارد شوند و اگر جبهه مقاومت بتواند صحنه نبرد را در سوریه علیرغم آنکه همه جهان غرب و اکثر کشورهای عربی و غیرعربی (ترکیه و اسرائیل) برای عدم تحقق این پیروزی به صحنه آمدهاند، ببرد، در بقیه خاورمیانه هم میبرد و موج جدید انقلابهای مردمی که در تحلیل آکادمیهای اروپا سالهای 2014 تا 2015 زمان آن ارزیابی شده است، به راه میافتد و رژیمهای وابسته جنوب خلیجفارس به همراه خورده نظامهای آمریکایی قاره آفریقا را از بین میبرد. از این رو آمریکا با این گمان- که به نظر میآید اسرائیلیها در باوراندن آن به اوباما خیلی نقش ایفا کردهاند- ایران علاقهای به درگیر شدن در جنگ ندارد و مرز نهایی آن «تهدید به پاسخ» است و در نهایت تسلیم واقعیت صحنه یعنی سرنگونی دولت متحد خود در دمشق میشود، وارد صحنه شده و با قاطعیت زیادی از جنگ حرف زدند ولی در فاصله زمان اعلام جنگ یعنی 12 روز پیش تا سه روز پیش که آمریکاییها از سختی جنگ و لزوم تامل بیشتر درباره آن و آمادهسازی جهانی حرف زدند و متحدان آمریکا یکی یکی از سیاست جنگی اوباما فاصله گرفتند، اتفاقاتی در صحنه واقعی افتاد و آمریکاییها دریافتند که توسل به جنگ با واکنش جنگی، نه تنها از سوی سوریه که از سوی کل جبهه مقاومت مواجه میشود و آنوقت دیگر نمیتوان زمانی برای پایان آن اعلام کرد این در حالی است که آمریکاییها به وضوح و دقت میدانستند که برخلاف دهههای 1980 و قبل از آن عملیات هوایی قادر به پایان دادن جنگ نیست.