خیلی وقتا هم نماز شب می خوند
نماز شباش معمولی نبود
طوری گریه می کرد که اتاق به لرزه می افتاد
گاهی از صدای گریه اش بیدار می شدیم
هیچ وقت دوست نداشت مرفه زندگی کنیم
از روز اول زندگیمون توی منزل اجاره ای زندگی می کردیم...
... ارتش به پرسنل خونه سازمانی می داد
وقتی ازش خواستم یه منزل سازمانی بگیره ، گفت:
بذار کسانی که نیاز دارن بگیرن...
خاطره ای از زندگی شهید نامجو( وزیر دفاع زمان جنگ )
راوی : همسر شهید سید موسی نامجو
سید ابراهیم نیاکی پسر آن فرمانده ی رشید خاطره ای بسیار شنیدنی و تکان دهنده از پدر خود دارد که به خوبی نشان گرد دینی بزرگ است که شهدایی چون او بر گردن ملت ایران دارند:
خواهر کوچکی داشتیم که در نوجوانی به سرطان استخوان مبتلا شد. در زمان عملیات «الی بیت المقدس» (آزاد سازی خرمشهر) که پدرم در حال فرماندهی لشکر ۹۲ زرهی در خوزستان بود بیماری خواهرم شدت گرفت و همه از او قطع امید کردند پدرم به این فرزند ته تغاری اش علاقه زیادی داشت و خواهرم هتاریخ خیلی خاطر ایشان را می خواست. با قرارگاه تماس گرفتیم و به پدر اطلاع دادیم که دخترش آخرین روزهای عمرش را طی می کند و هر چه زودتر خودش را برای آخرین دیدار با او برساند. اما پدر قبول نکرد که بیاید. گریم که پدر نتوانست به دیدار خواهرم بیاید و آخرین لحظات عمر خواهر در کنارشان باشد. ایشان در جواب اصرارهای مادرم گفت «این سربازانی که الان در حال جنگ با بعثی ها هستند همه شان فرزندان من هستند الان من وظیفه دارم کنار آن ها باشم و همراهشان بجنگم» خواهرم در سن ۱۶ سالگی فوت کردند و پدرم تا چهل و هفت روز بعد از وفات دختر ته تغاری اش هم نتوانست به خانه برگردد. فرمانده ی شهید امیر «سید مسعود منفرد نیاکی» در ۶ مرداد ۱۳۶۴ بال در بال فرشتگان گشود در بهشت زهرای تهران - قطعه ۲۶ - ردیف ۸۰ - شماره ۴۷ در انتظار قیام مولایش آرام گرفته است. روحمان با یادش شاد.
صدای دوستان:آنروز که علمدار حسین (ع) از نوشیدن آب فرات انصراف داد یزیدیان پنداشتند که شکست رزمجوی تشنه حسین برایشان آسان شد . اما غافل بودند از اینکه آن فداکاری نهالی میکارد تا در تاریخ برای بارها و بارها ثمر بخشد و امروز نیز فرمانده پیگیر راه حسین ( ع) از شهد شیرین زیارت فرزند بیمارش منصرف می گردد تا یادآور آن واقعه عظیم باشد .
آن دم کـه شـود إذا الـسَّـمـاء فَـطَـرَت
و آنـگـه کـه شـود إذا النـجـوم کَـدَرَت
مـن چـنـگ زنـم دامـنـت اندر سُـئـِلَـت
گـویـم صـنـمـا ، بِـأیِّ ذَنـبٍ قُـتِـلَـت؟
نثــار روح پـرفـتـوح شـهـدا،
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شهید سرلشکر اصلانی یکی از فرماندهان رشید ارتش در جبهه مبارزه بی امان با منافقین و دفع غائله کردستان بود که در سال 58 و در جریان نبرد با دشمنان انقلاب اسلامی در شهرستان سقز دچار مجروحیتهای متعدد از جمله ضایعه نخاعی شده و به افتخار جانبازی۷۷٪ نائل آمد.پس از تحمل 33 سال درد و رنج ناشی از مجروحیتها و وجود ترکشهای متعدد در بدن، دعوت حق را لبیک گفته و به جمع یاران شهیدش پیوست .
گفتنی است در زمان مجروحیت این شهید، حضرت آیتالله خامنهای فرمانده معظم کل قوا با حضور در بیمارستان از ایشان عیادت کردند
صدای دوستان:قدر گوهر را گوهرشناس داند