مثل یک ارتشی...!!
همیشه حاضر بود...
هیچ وقت خودش رو کنار نمی کشید...
حتی وقتی بنی صدر خلع درجه أش کرد. با لباس بسیجی می رفت سپاه
مثل یک بسیجی صفر کیلومتر کار می کرد....
طرح می داد و برنامه ریزی ستادی می کرد...
اصلا براش مهم نبود که تا دیروز سرهنگ بوده و امروز یه بسیجی ساده است،
او نان صداقت اش را می خورد و فقط به خدمت فکر می کرد و خداوند هم نیز او را محبوب دلها نمود وعزیزاش کرد...
هدیه به روح بلند شهید صیاد شیرازی
امروز
نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی، که پس پرده نهان است
گر مرد رهی ؛ غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن هنر گام زمان است
تو رهرو دیرینه سرمنزل عشقی
بنگر که ز خون تو به هر گام نشان است
آبی که بر آسود ، زمینش بخورد زود
دریا شود آن رود که پیوسته روان است
از روی تو دل کندنم آموخت زمانه
این دیده از ان روست که خونابه فشان است
دردا و دریغا که در این بازی خونین
بازیچه ایام دل آدمیان است...