سلام ، در باب جام جهانی و وجود برخی خلاقیت ها که به الحمد ا... به وفور در ممالک ما پیدا میشه ! به قول شاعر باز هر دم از این باغ یه بوهایی می آد که آدمیزاد شاخ و دم با هم در میاره...
بگذریم از سفیران فرهنگی ما که جمعی از هنرمندان ( تفکیک ارزشی بودن و یا نبودن آنها با شما ) بودند و شنیده شده که از پول بیت المال استفاده نکردند و هزاران عکس گرفتن که صد البته برخی از تصاویر رو با ذکر و توصل باید نگاه کرد که و...
طراحی لباس جام جهانی برای خانوم ها با پرچم مقدس جمهوری اسلامی ایران و یوزپلنگ ایرانی یکی از شاخص ترین اقدام های فرهنگی بود که شاهد بودیم ، این موضوع چند نکته مهم داشت :
1. پرچم مقدس ما ارزش بالاتری دارد که به عنوان لباس طرحی گردد ولی اگر این کار هم بخواهد بشود بهتر است در ابعاد کمتر و حتما به نوعی نام خدا در آن باشد. مثل پرچمی که بر روی بازوی کارکنان نیروهای مسلح است و ...
2. شو لباس ذاتا چیز خوبی نیست ، به هر حال یک سری خانوم با شرایط خاص ظاهری و ... در ان شرکت می کنند ، اینکه در این شو لباس آقایون هم شرکت کنند و تصاویر آن در همه جا پخش بشه و ... که جای تامل دارد.
3. و آخر اینکه چرا تو ایران ما دارند برخی فرهنگ های غربی رو مانند شو لباس و ... را وارد می کنند و برخی ضد ارزش های گذشته ی ما دارند ارزش و برخی ارزش ها دارند ضد ارزش می شن...خدا خودش کمک کنه تامتولیان فرهنگ به خود بیایند این قدر در زمین دشمن بازی نکنند به دروازه خودی گل نزنند
گفتم به خودم از گره ی بسته نگویمـــــــ
دیگر به تو از داغ دل خسته نگویمــــــــ
از حاجت و دردم به تو پیوسته نگویمــــــ
می خواستم از گنبد و گلدسته نگویمـــــــ
اما چه بگویم که بگیرد دلم آرام؟؟؟
حلول ماه مبارک رمضان ، بهار قرآن ، ماه عبادتهای عاشقانه و نیایشهای عارفانه و بندگی خالصانه را به شما تبریک عرض میکنم . خدا سعادت درک این ماه رو به ما بده تا انشالله بتونیم از برکات این ماه ذخیره خیری برای آخرت خود کسب کنیم.
شما هم منو از دعای خیر فراموش نکنید.
اگر امید نبود مادری فرزند نمی زاد و کسی درختی نمی نشاند. "حضرت محمد(ص)"
امیدواری به خداوند، ارزشمندترین چیزها و نردبان عزت است. "امام جواد(ع)"
امید،سرابی است که اگر ناپدید شود، ما همگی از تشنگی خواهیم سوخت. "محمد حجازی"
دنیا به امید برپاست، و انسان به امید زنده است. "علی اکبر دهخدا"
سرگشته بودن در وادی امید، بهتر از بدبینی است. "ویل دورانت"
اگر می خواهید پیروز شوید، امیدوار باشید. "کیخسرو"
امید بذری است که در مزارع دلها، محصولی از سعادت و خوشبختی به بار می آورد. "ربیع انصاری"
بانوى هوشمندى دخترش را شوهر داد، شب زفاف، هنگامى که مى خواستند دخترش را به خانه بخت ببرند، او طلبید، و ده سفارش زیر را به او نمود و تأکید کرد که براى زندگى سالم زناشوئى حتما به این ده دستور، عمل کند. نخست به او گفت : دخترم ! بدان که تو با زندگى اى که با آن خو گرفته اى و گوشت و خونت با آن هماهنگ شده جدا مى شوى و به خانه اى که از آن کاملا بیگانه هستى مى روى، و با رفیقى که با او انس نگرفته اى همنشین مى گردى، کنیز او باش تا او غلام تو گردد و این ده دستور را از من بشنو و به آن عمل کن تا در خانه جدید خوشبخت گردى :
1- با قناعت، زندگى نیکى را همسرت تشکیل بده. 2- در شنیدن سخن همسر و اطاعت از او، کوشا باش. 3- با چشمى مهرانگیز و نگاهى متواضعانه به همسرت بنگر. 4- نظافت و خوشبوئى را رعایت کن. 5- اموال شوهرت را حفظ کن و بدان که حفظ اموال او با اندازه گیرى و اعتدال حاصل مى گردد. 6- احترام بستگان شوهر را نگهدار، و بدان که این کار را مى توانى با سر پنجه تدبیر و هوشیارى، انجام دهى. 7- غذاى شوهر را در وقت خود و با کیفیت خوب آماده کن، زیرا گرسنگى عامل سریع براى بروز ناملایمات است. 8- هنگام استراحت شوهر، سکوت و آرامش را رعایت کن، زیرا آشفته نمودن خواب ، خشم انگیز است. 9- رازهاى مگو را براى او فاش نکن، زیرا در صورت افشاى راز از نیرنگ او در امان نخواهى شد. 10- از او اطاعت کن، زیرا سرکشى از خواسته مشروع او، موجب انباشته شدن کینه تو در سینه او را مى شود.
دخترم ! اگر این دستورات را با حوصله و تحمل به خوبى انجام دهى، یقین بدان که عواطف شوهر را به سوى خود جلب کرده و در پرتو آن، زندگى شیرینى را با همسرت، پدید مى آورى.
یارو بیشتر از 70 میلیون تومان پول داده رفته فقط بازی های جام جهانی رو ببینه
حالا اگه به همچین افرادی بگی دو تا جوون هستن میخوان ازدواج کنن ولی پول ندارن 10 میلیون،نه 5 میلیون،نه 2 میلیون کمک کن برن سر زندگیشون.
امان از جواب هایی که میدن..... البته تعداد این دسته افراد زیاد نیستند ولی هستند .. .
نامش «علمدار» است، جانباز 62 درصدی که به سختی نفس میکشد، میگوید: دردهایم نعمتند، من چون اقتدار و سربلندی ایران عزیز را میخواهم به سختی نفس میکشم تا مردم ایران راحت نفس بکشند.
در بهترین دوران زندگیش یعنی دوران جوانی دست از همه چیز شست و برای به تحقق رسیدن اهداف و آرمانهای واقعی نظام مقدس جمهوری اسلامی جوانیش را تقدیم نظام مقدس جمهوری اسلامی کرد او شاید اگر در آن موقع به جبهه نرفته بود مثل همسنیها و دوستانش که الان از سرمایه داران کلان هستند در رفاه و آسایش زندگی میکرد.
چون سرمایه دار بود برایش به راحتی دولا وراست میشدند اما او فدایی شد تا رفاه و آسایش و امنیت را برای سایرین به ارمغان آورد.
بله علمدار غلامی جانباز 62 درصدی به سختی نفس میکشد تا ما راحت نفس بکشیم؛ سرفه امانش را بریده در جیب او انواع اسپریهای جور واجور و رنگارنگ به چشم میخورد بعضی از این اسپریها را باید با داشتن کفش آهنی بدست آورد.
این همه سختی و زجر و درد شبانه ذرهای از اراده وهدفش را نکاسته و میگوید درد و الام را برای خود یک نعمت میدانم و خدایی با آن حال میکنم!
زیرا امید دارم رضای خدا در آن باشد و من چون اقتدار و سربلندی ایران عزیز را میخواهم به سختی نفس میکشم تا مردم ایران راحت نفس بکشند.
این قهرمان خردلی هم اکنون در بیمارستان ام آر آی شیراز با درد و الام دست و پنجه نرم میکند و وب مظلومین شیمیایی ایران در گفتگویی که با او داشت بر خود بالید و به این مردان آهنی و بیادعا افتخار کرد و این ایثار و از خود گذشتگی را به مقام معظم رهبری تبریک میگوید و این نوید را به مردم صبور و ارزشی ایران اسلامی میدهد که آرام و بدون دغدغه باشید و راحت بخوابید که تا ما این قهرمانان خردلی را داریم همیشه با اقتدار و سربلندی و عزت زندگی خواهیم کرد.
و این را هم بدانیم که بالندگی و سربلندیمان را مدیون این ایثارگران بیادعا هستیم به او میگوییم چه مشکلاتی دارید او خندهای زیبا همراه با تبسم میکند و میگوید مشکل فراوان اما از بیان آن معذور.
متعجب از او میپرسم واضح بگویید میگوید «در برابر مشکلات ایستادگی میکنم تا خدای ناکرده بدخواهان نظام و رهبری سوء استفاده نکنند
-
در زمان جنگ جلساتی در خصوص وضعیت جبهه ها با مسئولین و فرماندهان تشکیل می شد . دریکی از روزها من در معیت شهید والا مقام عباس بابایی و شهید بزرگوار صیاد شیرازی بودم. شهید صیاد شیرازی به شهید بابایی گفت : عباس جان امروز ساعت ۴ ستاد نیروی زمینی جلسه داریم شما هم باید تشریف بیاورید .
شهید بابایی به شهید صیاد گفتند: (( بالامجان ما که ماشین نداریم چه طوری این همه راه را بیاییم )) .شهید صیاد گفتند : (( مشکلی نیست من راننده و ماشین میفرستم شما را بیاورد )) . این را هم بگویم شهید بابایی بجز مواقع پرواز همیشه با لباس بسیجی بودند.
بعداز ظهر راننده و ماشین آمد جهت بردن شهید بابایی. به اتفاق ایشان و یکی دیگر از برادران به جلو ساختمان آمدیم . ماشین و راننده آماده بود . راننده ای که آمده بود گفت: من آمده ام تیمسار بابایی را ببرم . شهید بابایی گفت : ((بالامجان تیمسار بابایی رفت، شما ما را برسان)) . سوار ماشین که شدیم راننده در حالی که سیگار می کشید شروع کرد به فحاشی به اُمرای ارتش و همین طور بد و بیراه میگفت ازجمله به شهید بابایی. من چند بار خواستم به او بگویم که حواست باشد ایشان تیمسار بابایی هستند اما شهید بابایی نگذاشتند .
بهرحال به درب ورودی ساختمان ستاد نیروی زمیینی رسیدیم و وارد دژبانی شدیم. دژبان جهت شناسایی، هویت افراد را سوال کرد . شهید بابایی گفت :من بابایی هستم ٰاما دژبان قبول نمی کرد لذا دژبان به دفتر شهید صیاد تلفن زد و دفتر شهید صیاد هویت ایشان را تایید و به دژبان دستور ورود ایشان را داد. دژبان با احراز هویت شهید بابایی جلو آمد و احترام نظامی محکمی انجام داد و گفت: بفرمایید تیمسارٰ.. شهید بابایی وارد محوطه شد و ما در دژبانی منتظر ایشان ماندیم .
به محض اینکه دژبان به شهید بابایی احترام نظامی کرد .راننده رنگش مثل گچ سفید شد وگفت بدبخت شدم ، ایشان تیمسار بابایی بودند و من این قدر فحاشی کردم . “آخ که بیچاره شدم، الان است که تیمسار بابایی شکایت مرا به تیمسار صیاد بکنند و تیمسار صیاد هم مرا بیچاره خواهند و حسابی مرا تنبیه می کنند . حدود ۲ ساعت بعد شهید بابایی و شهید صیاد از ساختمان ستاد خارج و به سمت دژبانی آمدند . این بنده خدا حسابی ترسیده بوده. به محض ورود شهید صیاد و شهید بابایی به دژبانی ٰ شهید صیاد به شهید بابایی گفتند: ایشان بودنند تیمسار! حتما ایشان را تشویق میکنیم .حتما ایشان را مورد تفقد قرار میدهیم . راننده هاج و واج داشت نگاه میکرد ومتعجب شده بود . ناگهان زد زیر گریه وشروع به گریستن کرد و از کاری که کرده بود خجالت کشید .شهید بابایی جلو آمد و او را دربغل گرفت و گفت: بالامجان چیزی نشده و مساله ای نیست ما باهم برادریم .راننده نیز از شهید بابایی عذر خواهی کرد .
روحشون شاد
اگه الان راحت وبگردی میکنی
خیالتم راحته که دست اون مسلمون کشا و شیعه کشا بهت نمیرسه
بخاطر امثال همین جانبازا و شهداست که با جونشون بازی کردن و سختی رو به جون خریدن تا من و تو آسوده زندگی کنیم
همه جای دنیام واسه همچین آدماشون احترام زیادی قائلن
آبجی_داداش
مهم نیست چه اعتقاداتی یا تفکری داری ولی شهدا و جانبازا لایق احترامن
به افتخار این دسته مردان بزرگ این مرز و بوم