نه دلشان میآمد من را تنها بگذارند، نه دلشان میآمد جبهه نروند. این اواخر قبل از رفتنشان هر روز با هم یکی به دو میکردند. شوهرم به پسرم میگفت: «از این به بعد، تو مرد خونهای باید بمونی از مادرت مراقبت کنی.»
پسرم میگفت: «نه آقاجون. من که چهارده سالم بیش تر نیست. کاری ازم بر نمیآد. شما بمونید پیش مادر بهتره»
- پدر جواب داد: اگه بچهای، پس میری جبهه چه کار ؟ بچه بازی که نیست.
- لااقل آب که میتونم به رزمندهها بدم.
دیدم هیچ کدام کوتاه نمیآیند، گفتم «برید، هر دو تاییتون برید.»
یٍکی رَفتـــــ مَکٍه،یٍکی رَفتـــــــ فَکهـــ......!
حاجی وَقتی از مَکٍه بَرگَشتــــــــ؛
روی دیوار عَکس دوستشو دید،
بالای عَکســـــــ نٍوٍشته بود:
"شَهیـــــــــــــد نَظَر میکنَد بٍه وَجهــ الله"
~~>دٍلَمـــ بَدجور هَوآی جنوبـــــــ و مَنآطٍق جَنگی رو کَرده :(
ایشاالله 2بارهٍ قسمَت شٍهــــ :(
خُدایآ دَلَمـ رآ که نَه تمــآمـِ زندگیمـ رآ به تو میسپـآرَمـ :(
شهدا شرمنده ایم،.... از کی این عکس بالا رو یعنی عکس شهید سرگرد خلبان علاءالدین فراز رو گذاشتم تو دسکتاپم که اول اسفند روز شهادتش، یادش باشم، ولی تازه حالا یادم افتاد! شرمندم، الان البته سرلشکر خلبان هست ولی گفتم سرگرد تا بدونید سی و چهار، پنج سالش بود که شهید شد.
اول اسفند شصت و چهار منزل دایی بزرگم بودیم که رادیو از هدف قرار گرفتن هواپیمای حامل شهید محلاتی، نماینده امام تو سپاه توسط جنگندههای عراقی خبر داد، اسامی شهدا رو می خوندن که دیدیم اسم عمو علاء رو هم گفتن. هفت سالم بود. شهید علاءالدین فراز، داماد همسایمون و خلبان فانتوم بود. زمان جنگ چون همش مأموریت بودن، بیشتر خانوم و بچههاش پیش پدرخانومش بودن یعنی طبقه چهارم ساختمان محل سکونت ما، ساختمانی که هنوز خراب تجمل گرایی نشده، ساختمان پلاک3 خیابان 37 ب، که شرق میدان کلانتری یوسف آباد بود.
هر وقت که این شهید بزرگوار میومد، با همون لباس پروازش تو حیاط مشغول بازی با ما میشد و بعد می رفت خونه. اسم پسرش شاهین بود. موقع شهادت یه توراهی هم داشتن که باباشو ندید. اسمش شهاب بود.
شهید فراز به علت مجروح شدن در یک نبرد هوایی که داستان طولانیای داره و خلاصش اینکه هواپیمای آسیب دیدشو از خاک عراق به سختی به ایران رسوند تا به دست عراقی ها نیفته و البته بعدها بازسازی هم شد، از خلبانی فانتوم به مسافربری فرانشیپ رفت. اول اسفند هم وقتی شهید محلاتی و بقیه همراهانشون رو به اهواز میبره، دو تا میگه عراقی تو هوا قصد ربودن هواپیماشو داشتن که مردونه مقابلشون میایسته و مسیر فرود هواپیما رو ادامه می ده، پدافند بخاطر وجود اونها تو هوا نتونسته بود به هواپیماهای عراقی شلیک کنه و اونها هم با شلیک دوتا موشک هوا به هوا مسافران اهوازی این هواپیما رو مسافران آسمانی کردند. یادش بخیر، روحش شاد.